نظریهای نو در علوماعصاب، در حال شکوفایی است. این نظریه، که از آن به طور فزایندهای برای طراحی و تفسیر مطالعههای تجربی و نظری بهرهگرفته میشود، در حال راه یافتن به بسیاری از شاخههای دیگر پژوهشی علومشناختی است. برپایهٔ این نظریه، مغز یک ساختار «فرضیهآزمون» [hypothesis-testing] پیچیده است که به طور دائم درگیر کمینهسازی خطاهایش در پیشبینی ورودیهای حسیای است که از جهان دریافت میکند. این نظریه قصد دارد ادراک [perception] و عمل [action] و هر چیز ذهنی بین این دو را توضیح دهد. برپایهٔ اظهارات طرفداران این نظریه، آنچه آن را بسیار جذاب میسازد این است که از یک سو استدلالهای نظری نیرومندی از آن پشتیبانی میکنند و از سوی دیگری شواهد تجربی بیشتر و بیشتری به درستی آن اشاره دارند. به علاوه، با آن که این نظریه نیروی یکپارچهسازی زیادی دارد همچنان میتواند پدیدهها را به طور بسیار جزئی توضیح دهد. … ادامه